سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي






 

(مَن يُعَظِّمْ شَعائِراللّه فَاِنَّها مِن تَقْوى القُلوبِ . . .)

خوشا به حال كسى كه شعائر دين خدا را بزرگ و محترم شمارد; زيرا اين صفت، ويژگى دل هاى پرهيزگار است.

هشتم ربيع الاول شهادت مظلومانه ى امام حسن عسكرى (عليه السلام)آغاز دوره ى امامت امام مهدى (عج)، از حوادث مهم و حساس تاريخ تشيع به شمار مى رود. با گرامى داشت خاطره ى اين روز باشكوه، مطلب زير را با هدف آشنايى بيشتر با شخصيت آخرين حجت خدا در روى زمين و اظهار ارادت به پيشگاه آن حضرت تقديم مى داريم. اميد است هميشه ياد آن عزيز پنهان در پس پرده ى غيبت را در دل هايمان زنده داريم و از وظايف خطير خويش در اين دوره ى سرنوشت ساز غافل نباشيم.

 

 

 

اصل امامت:

مقوله ى امامت و جانشينى پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، همواره به عنوان يكى از مباحث مهم اعتقادى مسلمانان در طول تاريخ مطرح بوده است. در ديدگاه شيعه، اهداف نزول كتاب هاى آسمانى و ارسال پيامبران الهى، هنگامى به طور كامل تحقق مى يابد كه ختم نبوت با نصب امام معصوم همراه باشد. امام همه ى ويژگى هاى پيامبر به جز دريافت وحى را داراست كه با ولايت تكوينى (قدرت بر تصرف در نظام هستى) و ولايت تشريعى (تبيين و تفسير آيات و احكام الهى) و از بين بردن نارسايى هاى موجود، زمينه را براى رسيدن انسان به كمال معنوى فراهم مى كند.

پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)، در سال دهم هجرى، هنگام بازگشت از حجة الوداع، با نازل شدن آيه ى «اليوم اكملت لكم دينكم واتممت عليكم نعمتى»() از سوى خداوند مأمور شدند در محلى به نام «غدير خم»، انتصاب على بن ابى طالب (عليه السلام)به مقام امامت را به آگاهى مردم برسانند. ابو جعفر محمّد بن جرير طبرى; تفسيرگر و تاريخ نگار نام دار اهل سنت در اشاره به اين واقعه مى نويسد:

«پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم) ]در منطقه ى غدير خم[ فرمودند: جبرييل از سوى خداوند دستور آورد كه در اين جايگاه بايستم و به سفيد و سياه اعلام كنم كه على بن ابى طالب (عليه السلام)، برادر من، وصى من، جانشين من و امام پس از من است»().

البته آن چه گفته شد به اعلام همگانى و رسمى و بيعت گرفتن از مردم مربوط است; زيرا رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در دوران رسالت، بارها با بيان تعداد امامان و نام بردن از آنان، مسأله ى امامت را تبيين كرده بودند. هنگامى كه آيه ى «يا ايها الذين امنوا اطيعواللّه و اطيعوالرسول واولى الامر منكم»() نازل شد، جابر بن عبداللّه انصارى از پيامبر پرسيد: «اولى الامر» كه اطاعت شان در رديف اطاعت شما به حساب آمده است، چه كسانى هستند؟ پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)در پاسخ فرمودند: «آنان جانشينان من و پيشوايان مسلمانان هستند. نخستين آنان، على بن ابى طالب و پس از او فرزندش، حسن و . . . به اين ترتيب يكايك ائمه ى اطهار (عليهم السلام) را نام بردند. هنگامى كه به امام دوازدهم رسيدند، با اين تعبير از ايشان ياد كردند كه: «ثم سّمى محمّد و كنيّى حجة اللّه فى ارضه و بقيّة فى عباده ابن الحسن بن على . . .; سپس هم نام محمّد، هم كنيه ى من، حجة اللّه و بقية اللّه در بين مردمان، فرزند حسن به على (عليه السلام)هستند . . .».

 

 

 

ويژگى هاى حضرت مهدى (عج):

تحصيل كمال واقعى انسان، پس از ختم نبوت، به پيروى از رهنمودهاى امام هر عصر وابسته است كه پيروى نيز بدون معرفت و شناخت امام ممكن نيست. از اين رو، شناخت ويژگى ها و اوصاف ائمه ى اطهار(عليهم السلام)در سير تكامل فردى و اجتماعى افراد و تحقق ايمان صحيح اهميت دارد. به گونه اى كه با تعابير گوناگون از پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)روايت شده است:


 

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 10 دی 1393برچسب:امامتامام زمان,حضرت مهدی,ویژگیهای حضرت مهدی,اصل امامت,امامت و جانشینی پیامبر,, توسط عباسعلی

 

ثور - کوه ثَور کوهی مشهور که در شهر مکه قرار دارد-ويکی شيعه

غار ثور - کوه ثور - دانشنامه رشد

رفتن پیامبر به غار ثور در جریان هجرت - دائره المعارف طهور

 

غار ثور - ویکی فقه

كوه ثور

آیا در غار ثور، ابوبکر به همراه پیامبر(ص) بوده است؟ - گنجینه ...

چهارربیع الاول بيرون آمدن پيامبر اسلام از غار ثور پس از سه شبانه روز و حركت به سوي مدينه (1ق)
پيامبر اكرم(ص) پس از سه شبانه‏روز مخفي بودن درغار ثور، در روز چهارم ربيع‏الاول سال اول هجرت به سوي مدينه حركت نمود. آن حضرت را درغار ثور، ابوبكر بن‏ ابي‏ قحافه همراهي مي‏كرد. حضرت علي(ع) و برخي از نزديكان پيامبر(ص)، شبانه به اين غار رفت و آمد مي‏كردند. پس از هجرت پيامبر اكرم(ص) از مكه، حضرت علي(ع) سفارش‏ها و خواسته ‏هاي آن حضرت در مكه را برآورده نمود و خانواده پيامبر اكرم(ص) را به سوي مدينه به حركت درآورد.

کوه ثور (اطحل)، کوهی مشهور در جنوب مکه و مسجدالحرام [۱] [۲] [۳] [۴] است و در راه یمن قرار دارد. [۵]

۱ - موقعیت جغرافیایی کوه ثور
۲ - علت شهرت کوه ثور
۳ - نام دیگر کوه ثور
۴ - وجه تسمیه کوه به ثور
۵ - نام غیر مشهور کوه ثور
۶ - راه قدیمی کوه
۷ - فاصله‌ی کوه ثور تا مکه
۸ - دلیل تبرک کوه ثور
۹ - کوه دیگری همنام با کوه ثور
۱۰ - غار ثور
       ۱۰.۱ - مکان غار
       ۱۰.۲ - شکل ظاهری غار
       ۱۰.۳ - واقعه تاریخی غار ثور
       ۱۰.۴ - ذکر غار ثور در قرآن
       ۱۰.۵ - مسیر ورود به غار ثور
       ۱۰.۶ - ورودی‌های غار
       ۱۰.۷ - اندازه غار
۱۱ - همجواری غاری کوچک با غار ثور
۱۲ - یاد کردن غار ثور به عنوان مسجد
       ۱۲.۱ - وقوع معجزاتی در درون غار
       ۱۲.۲ - ستونی در پایین غار
۱۳ - اشتباه مورخان
۱۴ - منابع برای مطالعه
۱۵ - پانویس
۱۶ - منبع

در جنوب شرقی مسجد الحرام و در فاصله نسبتاً دوری از شهر مکه، سه کوه متصل به یکدیگر وجود دارد که در سومین کوه غاری است به نام «ثور».

img/daneshnameh_up/9/99/Gharethure.jpg


زمانی که مشرکان مکه قصد کشتن رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم را داشتند، پیامبر علی بن ابیطالب علیه السلام را به جای خود در مکه گذاشت و خود به امر خداوند از خانه خارج شد. در بین راه ابی بکر نیز به ایشان پیوست و از شهر خارج شدند. پیامبر برای مخفی نگاه‌داشتن مسیر، به جای حرکت به سوی شمال مکه که به یثرب می‌رفت، راهی جنوب مکه شد و به غار ثور که در دل کوه ثور قرار داشت پناه برد. آنان به مدت سه روز در آن غار مخفی بودند.
مشرکان در پی پیامبر تا نزدیکی غار ثور آمدند، اما به اعجاز الهی، عنکبوتان تارهایی را بر در غار تنیدند و مشرکان گمان کردند سال‌هاست کسی به داخل غار نرفته، و از رفتن به درون آن منصرف شدند. در قرآن از این غار یاد شده است.

منابع:‌
آثار اسلامی مکه و مدینه، ‌ص 100

غار «ثور» غاري است كه در كوه «ثور» واقع شده است.

«کوه ثور» کوهی مشهور و بزرگ‌تر از «کوه حراء» در جنوب شرقی «مسجدالحرام»در راه طائف و در فاصله‌ي دورتر نسبت به شهر مکه واقع شده است.[1]

کوه ثور از سه کوه متصل به هم­­، شکل یافته است که در سومین آنها غار ثور واقع شده است و در منابع آمده است که نام این کوه «اطحل» بوده است، آورده ­اند که "ثور بن عبدالمناه" از اشراف قریش در آنجا زاده شده است[2] و به خاطر همین عده­ ای نام این کوه را برگرفته از نام "ثور بن عبدالمناه" می­دانند.

در جایی دیگر آمده است که[3] بلندی این کوه مانند شاخ­های گاو است به این علت کوه را «ثور» یعنی «گاو» می­خوانند.[4]

شهرت این کوه به سبب غاری است که پیامبر(ص) در آغاز هجرتش از مکه به مدینه در «لیلةالمبیت»برای رهایی از دست مشرکان به آن پناه برد و سه شبانه روز در غار ثور، معجزه آسا اقامت گزید.

اما غار حراء،كه يكي ازمكانهاي مقدس مكه است،در كوه حرا واقع شده است.

کوه حرا به نام «جبل النور»،«جبل القرآن »و«جبل الاسلام »نیز معروف است.این کوه که یکی از مکانهای مقدس مکه و از آثار مذهبی باقیمانده از عصر رسالت به شمار می رود،در شمال شرقی مکه،در مسیر جاده ای واقع شده که به سمت عرفات می رود و در فاصله 5/1 کیلومتری سمت راست آن جاده قرار دارد.

حدود پنجاه متر مانده به قلّه كوه،غار حرا قرار دارد و فضای آن گنجایش تقریبی پنج نفر نشسته را دارد.ارتفاع غار نیز به اندازه قامت یک انسان است.

غار حرا محل عبادت رسول خدا-ص-بوده و آن حضرت روزهایی از ایام سال،به ویژه ماه مبارک رمضان را در آنجا بسر می برده است.در همین غار بود که نخستین بار بر رسول خدا -ص- وحی نازل گردید و آیات آغازین سوره علق برای آن حضرت خوانده شد.از این رو، این غار از جمله بهترین و متبرک ترین نقاط مکه محسوب می شود و مسلمانان آگاه و توانمند برای زیارت بدانجا می روند.
کوه ثبیر نیز که در برابر کوه حرا در سوی دیگر جاده قرار دارد،از مکانهای مقدس به شمار می رود.گفته اند که خداوند از این کوه گوسفندی را برای ذبح نزد اسماعیل-ع-فرستاده است. [5]

دولت سعودی به دلیل داشتن باورهای مذهبی ویژه خود،کمترین اعتنایی به متبرک بودن این کوه نداشته و در بهبود شرایط آمد و شد به آنجا اقدامی نمی کند.

بنابراين فرق اين دو غار در اين است كه غار ثور در كوه ثور در سمت جنوب شرقي مسجدالحرام واقع شده است و محل مخفي شدن پيامبر(ص) در هنگام هجرت به مدينه بوده است ولي غار حرا در كوه حرا يا جبل الرحمة در سمت شمال شرق مكه واقع شده و محل عبادت پيامبر(ص) قبل از بعثت و همچنين محل نزول نخستين وحي بر پيامبر(ص) بوده است.

پي نوشتها:
1. ازرقی، عبدالله؛ اخبار مکه، بیروت، چاپ رشدی، ج2، ص‌294

2. ابن حزم اندلسی، علی بن احمد، الفصل فی الملل و الاهواء و النحل، بیروت، دارالندوه الجدیه، ص‌201.

3. یاقوت حموی، شهاب الدین؛ معجم البلدان، ترجمه علی‌نقی منزوی، ویراستاري محمد جوزی و نادر کریبیان، تهران، سازمان میراث فرهنگی و پژوهشگاه، 1380، ص‌283.

4. همان، ص‌284

5. آثار اسلامي مكه و مدينه،رسول جعفريان،ص158.

رفتن پیامبر به غار ثور در جریان هجرت

فارسی نسخه موبایل

پس از خروج پیامبر به سمت مدینه مشرکین که بار دیگر خود را شکست خورده و نقشه شان را نقش برآب می دیدند با سرعت به این طرف و آن طرف رفته و در کوهها و دره ها به جستجوی پیامبر (ص) پرداختند.
در پاره ای از روایات آمده است: در میان قریش مردی بود به نام «ابوکرز» در برخی روایات سراقه گفته شده او از قبیله خزاعه بوده و در شناختن رد پای افراد مهارتی بسزا داشت، به همین جهت چند نفر از مشرکین سراغ او رفتند و از وی خواستند تا رد پای رسول الله (ص) را بیابد ابوکرز اثر قدم های رسول الله (ص) را از در خانه آن حضرت نشان داد و به دنبال آن همچنان پیش رفت تا جائی که ابوبکر به آن حضرت ملحق شده بود. در این هنگام گفت: «در اینجا ابی قحافه (پدر ابوبکر) یا پسرش نیز به او ملحق شده!»
آنها به دنبال رد پاها همچنان تا در غار پیش آمدند، پیامبر و ابوبکر در غار ثور بودند و از شکافی که از آن وارد شده بودند بیابان و صحرا را می نگریستند، به فرمان خداوند متعال عنکبوتی بر در غار منزل کرده و تار تنیده بود و کبکهائی در آنجا تخم گذاشته بودند بترتیبی که هر کس این صحنه را می دید یقین می کرد سالها کسی از این شکاف عبور نکرده و داخل غار از وجود هر جنبنده ای خالی است.
ابوکرز که تا کنار شکاف غار رد پاها را دنبال کرده بود همانجا ایستاده و گفت: «محمد و رفیقش از اینجا نگذشته اند و داخل این غار هم نشده اند زیرا اگر درون آن رفته بودند این تارها پاره می شد و این تخم ها می شکست، دیگر نمی دانم؛ یا در اینجا به زمین فرورفته اند و یا به آسمان صعود کرده اند!» این شد که عده ای از مشرکین از مقابل غار بازگشته دوباره در بیابان در جستجوی رسول الله (ص) پراکنده شدند و عده ای دیگر در اطراف غار به جستجو پرداختند. در این هنگام ابوبکر ترسید و مضطرب شد و چنانچه خداوند متعال در سوره ی توبه آیه 39 فرموده است؛ رسول الله (ص) برای اطمینان خاطرش به او گفت: «لا تحزن ان الله معنا» یعنی: «محزون مباش بدرستیکه خداوند با ما و به همراه ما ست». (توبه/ 39). و در پاره ای از روایات آمده است ابوبکر با شنیدن این سخن اطمینان بخش نیز آرام نگرفت، در این وقت یکی از مشرکین روبروی غار نشست تا بول کند، پیغمبر برای دلداری ابوبکر به او فرمود: «اگر اینها ما را می دیدند این مرد اینگونه در برابر غار برای بول کردن نمی نشست». و در روایت دیگری در سیره النبویه ی ابن کثیر ج 2- ص 243 چنین می خوانیم: وقتی رسول الله (ص) دید ابوبکر آرام نمی شود به او فرمود: «نگاه کن» و از طریق اعجاز به او دریا و کشتی ای در یک سوی غار نشان داد و به او فرمود: «اگر اینها داخل غار شوند ما سوار بر این کشتی شده و خواهیم رفت».
باری رسول الله (ص) سه روز در غار ثور بود و در این مدت عده ی کمی از محل اختفای ایشان خبر داشتند و همان عده برای ایشان و ابوبکر غذا آورده و اخبار مکه را به اطلاع آن جناب می رساندند. یکی از ایشان علی (ع) بود. او هر روز به غار آمده و شتر و راهنمای راه به منظور هجرت به مدینه را نیز او تهیه فرمود. دیگری طبق برخی نقل ها «عامر ابن فهیره» بود. او طبق گفته ی ابن اسحاق و واقدی و اسکافی و... آزاد شده ی رسول الله بود اما در برخی کتب او را غلام ابوبکر و آزاد شده ی او خوانده اند. شخص سومی که در برخی کتب نام برده شده اسماء دختر ابوبکر است. گفته شده او هر شب به غار آمده و برای رسول الله (ص) و ابوبکر غذا می آورد؛ اما این سخن مورد قبول همگان نیست به عنوان مثال در سیره ی حلبیه ج 2 ص 51 آمده است «خانواده ابوبکر از مکان رسول الله(ص) و ابوبکر خبری نداشتند تا اینکه هاتفی از جن خبر داد: ایشان در غارند» و در احتجاج طبرسی از قول امیرالمومنین آمده است که خطاب به مسلمین فرمود: «آیا کسی در میان شما جز من هست که وقتی پیامبر در غار بود برای او غذا برده و اخبار (مکه) را به اطلاع ایشان رسانده باشد؟» در این هنگام مردم پاسخ دادند: «خیر (جز تو کسی چنین کاری نکرد)».
از این اخبار علاوه بر اینکه فهمیده می شود ادعای بردن غذا توسط اسماء کذب است دانسته می شود نقلهای گفته شده مبنی بر رساندن اخبار مکه توسط عبدالله ابن ابی بکر به پدرش (ابوبکر)، در مدت در غار بودن او نیز دروغ و ساخته گی است و این نیز از فضیلت تراشی هایی است که در مقابل فضائل حقیقی امیرالمومنین برای دشمنان ایشان بافته شده. در هر صورت رسول الله (ص) به همراه ابوبکر سه روز در غار ثور ساکن بود و در این مدت مشرکین هر جائی را احتمال می دادند پیغمبر خدا(ص) به انجا رفته باشد زیرپا گذاشتند و چون اثری از آنحضرت نیافتند تدریجا مایوس شده و موقتا از جستجو و تفحص دست کشیدند اما جایزه ی مخصوصی برای کسی که رسول الله (ص) را بیابد و تحویل دهد معین کردند؛ آن جایزه «یک صد شتر» بود این مقدار شتر جایزه ی بزرگی برای اعراب به حساب می آمد. البته با گذشت چند روز معلوم شد تعیین جایزه نیز برای یافتن مخفی گاه رسول الله فایده ای ندارد و یاس مشرکین از یافتن رسول الله (ص) سبب شد تا از جستجوی بیشتر باز مانده و امنیت مجددا به راه ها بازگردد.
رسول الله (ص) با دیدن این شرایط طبق طرح قبلی از غار بیرون آمده و راه مدینه را پیش گرفت. البته برای این منظور به دو چیز نیاز داشت یکی مرکب و دیگری راهنمای راه. به همین منظور علی (ع) مامور شدتا شتران و راهنمائی را آورده و تحت اختیار رسول الله (ص) قرار دهد. ایشان نیز اطاعت امر کرده و روز سوم سکونت در غار؛ شتران را به همراه راهنما بر در غار آورد و رسول الله و همراهانش سوار بر شتران شده و راه مدینه را پش گرفتند. برخی از تاریخ نگاران نیز نوشته اند ابوبکر قبلا سه شتر را به همین منظور خریداری و آماده کرده و دخترش اسماء نیز به هنگام خروج از غار برای ایشان آذوقه آورد اما این سخنان بنا به آنچه گذشت مردود بوده و صحیح نمی باشد. با این وجود اگر این خبر را بپذیریم ناگزیریم ادامه اش را نیز بپذیریم و ادامهی آن طبق گفته ی همه کسانی که آنرا نقل کرده اند چنین است: هنگامی که رسول خدا (ص) خواست حرکت کند ابوبکر یا عبدالله ابن ارقط که همان راهنمای راه بود شتر را پیش آورد تا آن حضرت سوار شود ولی رسول الله (ص) از سوار شدن خودداری کرده و فرمودند: «شتری که از آن من نیست سوار نمی شوم» و بالاخره پس از مذاکره، رسول الله (ص) آن شتر را از ابوبکر خریداری کرد و سپس سوار شد و به راه افتاد.

منـابـع

جعفر مرتضی عاملی- الصحیح من سیره‌النبی الاعظم (ص)- جلد 4

سیدهاشم رسولی محلاتی- درسهائی از تاریخ تحلیل اسلام- جلد 4

 


اين مطلب درفهرست موضوعات وبسايت-رديف: چــــهــــارده مـــعـــصــــوم ، وقایع ورویدادهای قمری


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 9 دی 1393برچسب:پیامبر اسلام,خروج پیامبر از مکه,غار ثور,خروج پیامبر از غار ثور,, توسط عباسعلی